سوره مبارکه بقره/شریفه۴/ایمان به غیب و ایمان به شریعت

در مرحله اول متقین باید ایمان به یک اموری بیاورند که از حواسشان غایب است و این امر زمانی است که اولین دستور پیغمبران الهی یعنی توحید پروردگار مطرح می شود که این ابتدای دین داری خواهد بود و لوازم توحید از قبیل خلقت ، وحی قیامت و ... را که باید به آنها ایمان آورد. در ایمان به غیب از حواس غایب بودن آن چه که به آن ایمان می آورند موضوعیت دارد . اما در آیه دوم که ایمان به شریعت و کتب آسمانی است غیب بودن موضوعیت ندارد بلکه ایمان به یک سری چیزها که از حواس مردم هم خارج نیست مطرح می شود مثل ایمان به کتاب آسمانی در حالی که کتاب آسمانی را همه می بینند و می خوانند .  قال  الله  عزوجل :«الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُون» وقتی کتاب را منکر می شوند که استدلال های محکم کتاب را می بینند و مفاهیم صحیح آن را که با واقعیت اطراف آن ها کاملا مطابقت دارد را مشاهده می کنند . یا در زمان پیامبری رسول اکرم، افرادی منکر ایشان شدند که خدای متعال را قبول داشتند و ایمان به غیب داشتند ولی ایمان به قرآن و شریعت پیغمبر آخرالزمان صلی الله علیه و آله وسلم نیاوردند . پس باید ایمان بیاورند که این شریعت ظاهر از سوی آن غیب نازل شده است که به آن ایمان آورده اند.

سوره مبارکه بقره/شریفه ۴/خوف و رجا عامل حرکت

ایمان تنها به این که این فرمان برای انسان از جانب خداوند متعالی آمده است انسان مادی را به حرکت وادار نمی کند. نیاز هست که بشارتی برای او باشد و انذاری تا او را وادار به حرکت کند. یقین به آخرت مصداق عینی خوف و رجا است که متقین قابلیت درک این خوف و رجا را دارا هستند.

سوره مبارکه بقره /شریفه۴/تعادل در بشارت و انذار

عن أحمد بن محمّد، عن علىّ بن حدید، عن منصور بن یونس، عن الحارث بن المغیرة، أو أبیه، عن أبی عبد اللّه، علیه السّلام، قال‏قلت له: ما [کان‏] فى وصیّة لقمان؟ قال: کان فیها الأعاجیب، و کان أعجب ما کان فیها أن قال لابنه: خف اللّه عزّ و جلّ خیفة لو جئته ببرّ الثّقلین لعذّبک، و ارج اللّه رجاء لو جئته بذنوب الثّقلین لرحمک. ثمّ قال أبو عبد اللّه، علیه السّلام، کان أبی یقول: إنّه لیس من عبد مؤمن إلا و فی قلبه نوران: نور خیفة، و نور رجاء، لو وزن هذا لم یزد على هذا، و لو وزن هذا لم یزد على هذا(اصول کافى، ج 2، ص 67، «کتاب ایمان و کفر»، «باب خوف و رجاء»، حدیث 1.)

      « در ذیل این حدیث شریف مذکور است که خوف و رجا نباید یکى بر دیگرى رجحان داشته باشد. چنانچه در مرسله ابن ابى عمیر از حضرت صادق علیه السلام، نیز به همین مضمون وارد است. و انسان وقتى که کمال نقص خود را از قیام به عبودیت ملاحظه کرد و دقت و ضیق راه آخرت را تفکر نمود، خوف در او حادث شود به اعلى درجه. و وقتى ملاحظه ذنوب خود را نمود و تفکر در حال مردمى کرد که عاقبت امر بى‏ایمان و عمل صالح از دنیا رفتند و حالشان با اینکه در اول امر خوب بود منجر به بدى شد و مبتلا به سوء عاقبت شدند، در او خوف شدید شود. در حدیث شریف کافى از حضرت صادق، علیه السلام، نقل کند:

      قال:المؤمن بین مخافتین: ذنب قد مضى لا یدری ما صنع اللّه فیه، و عمر قد بقى لا یدری ما یکتسب فیه من المهالک. فهو لا یصبح إلا خائفا و لا یصلحه إلا الخوف.فرماید حضرت صادق، علیه السلام، که «مؤمن بین دو خوف است: گناهى که همانا گذشته و نداند چه معامله کند خداوند در آن، و عمرى که باقى مانده و نداند چه کسب مى‏کند در آن از مهلکه‏ها. پس او صبح نکند مگر ترسناک، و اصلاح نکند او را مگر ترس».

      و در خطبه رسول اکرم، صلّى اللّه علیه و آله، که در حدیث کافى از جناب صادق، علیه السلام، نقل مى‏نماید، به همین مضمون وارد است. بالجمله، خود در کمال نقص و تقصیر، و حق در کمال عظمت و جلالت و سعه رحمت و عطاست. و عبد در بین این دو نظر همیشه در حد اعتدال خوف و رجاست. و چون اسماء جلالیه و جمالیه به یک سان در قلب سالک جلوه کند، خوف و رجا رجحان بر هم پیدا نکنند.

      و بعضى گفته‏اند در بعضى اوقات خوف براى انسان نافعتر است، مثل حال صحت و سلامت، تا انسان در کسب کمال و عمل صالح کوشد. و در بعضى حالات رجا بهتر است، مثل حال پیدایش امارات موت، تا انسان ملاقات کند حق را با حالتى که محبوبتر است پیش او .  و این سخن مطابق گفته‏هاى سابق و احادیث مذکوره درست نیاید، زیرا که رجاء محبوب نیز باعث بر عمل و کسب آخرت است، و خوف از حق همیشه محبوب و منافات با رجاء واثق ندارد.

      و بعضى گفته‏اند خوف از فضایل نفسانیه و کمالات عقلیه نیست در دار آخرت، و فقط آن در دار دنیا، که دار عمل است، از امور نافعه است براى فعل عبادات و ترک معاصى و بعد از خروج از دنیا فایده‏اى ندارد، به خلاف رجا که منقطع نشود و در دار آخرت نیز باقى است، زیرا که بنده هر چه از رحمت خدا بیشتر نایل شود، طمعش به فضل حق افزون گردد، زیرا که خزاین رحمت وجود حق تناهى ندارد. پس، خوف منقطع شود و رجا باقى ماند. محدّث محقق، مجلسى رحمه اللّه، فرماید که حق این است که بنده مادامى که در دار تکلیف است، لا بد است از خوف و رجا، و بعد از مشاهده امور آخرت، یکى از آنها لا بد بر دیگرى رجحان پیدا مى‏کند  نویسنده گوید آنچه ذکر کردند از غلبه خوف و رجا در عالم آخرت مطابق آنچه ذکر شد در معنى رجا درست نیاید. و بر فرض صحت، راجع به متوسطین است که خوف و رجا آنها راجع به ثواب و عقاب است. و اما حال خواص و اولیا غیر از آن است که ذکر کرده‏اند، زیرا که خوف و رجایى که [از] مشاهده عظمت و جلال و تجلى اسماء لطف و جمال در قلب حاصل شود به معاینه امور آخرت زایل نشود و رجحان بر یکدیگر پیدا نکند، بلکه آثار جلال و عظمت و تجلیات جمال و لطف در عالم آخرت بیشتر است، و خوف حاصل از عظمت حق از لذایذ روحانیه است و منافات با آیه کریمه‏أَلا إنَّ أَولیاءَ اللَّه لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ   ندارد. چنانچه با تأمل معلوم شود. و آنچه از آن قائل نقل شد که خوف از فضائل نفسانیه نیست، خوف از جلال و عظمت نیست، زیرا که آن کمال است و از کاملین مکمّلین از غیر آنها بیشتر است. و الحمد للّه على جماله و جلاله و الصّلاة على محمّد و آله».

      گفته شد آن چه باعث ایجاد خوف و رجا در انسان می شود چگونگی و کیفیت بشارت و انذار انسان است. پس اگر قرار است قرآن کریم انسان را به سمت هدفی راهنمایی کند که در آنجا خوف و رجا باهم برابر است باید تناسبی بین این دو برای ایجاد این تعادل بین خوف و رجا وجود داشته باشد.

البته ایجاد تعادل بین خوف و رجا لازمه اش این نیست که به همان اندازه که بشارت می شود ، انذار هم صورت بگیرد، بلکه ممکن است برای این که در فردی این تعادل ایجاد شود نیاز باشد که انذار از بشارت پیشی بگیرد.

لزوم ایستادگی و مقابله مسلمانان جهان با اسرائیل

برای من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همه دول اسلامیه و ملت های اسلام می دانند که درد چیست ، می دانند که دستهای اجانب در بین است که اینها را متفرق از هم بکند ، می بیند که با این تفرقه ها ضعف و نابودی نصیب آنها می شود ، می بینند که دولت پوشالی اسرائیل در مقابل اسلام ایستاده که اگر مسلمین مجتمع بودند هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می ریختند او را سیل می برد ، معذالک در مقابل او زبون هستند ، معما اینست که با این که اینها را می دانند، چرا به علاج قطعی که ان اتحاد و اتفاق است روی نمی آورند؟ چرا توطئه هایی که استعمارگرها برای تضعیف آنها به کار می برند، آنها توطئه ها را خنثی نمی کنند؟ آیا این معما چه وقت باید حل شود ؟ و پیش کی باید حل بشود؟ این توطئه ها را کی باید خنثی کند غیر از دولت های اسلام و ملت های مسلمین ؟ این معمایی است که شما اگر جوابی دارید و حل کردید ، این معما را به ما هم تذکر بدهید.

بیانات امام خمینی (ره) در دیدار با وزیر خارجه سوریه ، صحیفه نور ،ج 8 ،25//58 ، ص 236 -235


آثار صله رحم

دیدار با خویشاوندان

خویشاوندان، ارتباط خونی با هم دارند و در حقیقت شاخ و برگ های یک درختند. هر درختی برای حفظ حیات خود به هم کاری همه اجزا با یکدیگر نیاز دارد. حفظ رابطه خویشاوندی نیز با همکاری و همیاری بستگان امکان پذیر است. سنت حسنه صله رحم، از نیکوترین برنامه های دین مبین اسلام است و موجب پایایی درخت خویشاوندی می شود. در آیه ها و روایت های بسیاری هم بر آن تأکید شده است، از جمله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

وصیت می کنم حاضران امت خود را و غایبان ایشان را و کسانی را که در صلب پدران و رحم مادران هستند که تا روز قیامت صله رحم به جا بیاورند، اگرچه بین آنها به اندازه راه یک ساله باشد.

منظور از صله رحم، فقط دیدار اقوام نیست، بلکه مفهوم گسترده تری را در بردارد. مهم ترین شان این است که در حد توان و امکان، به یاری رساندن و رفع نیاز بستگان خود بپردازد اگرچه برخی از آنها عقیده و مشرب فکری یکسانی با ما نداشته باشند و نکته مهم این است که این رابطه و پیوند همواره حفظ شود.

پیام متن:

تأکید اسلام به صله رحم و دیدار بستگان.

مصداق هایی از قطع رحم و صله رحم

بریدن از خویشان که از آن به قطع رحم تعبیر شده است، تنها به معنای قطع رفت وآمد نیست؛ همان گونه که صله رحم، فقط در دیدار یکدیگر خلاصه نمی شود. از جمله مصداق های قطع رحم، این است که بستگان خود را به گفتار یا کردار بیازاری و با او رفتار ناشایست کنی یا او نیازمند به چیزی مثل: لباس، مسکن و خوراک و... باشد که تو قدرت رفع نیاز او را داشته باشی، ولی هیچ اقدام نکنی یا حقی از او سلب شده باشد و برای تو احقاق آن حق فراهم باشد، ولی بی توجه باشی یا به سبب کینه و حسد، از او دوری کنی و هنگام بیماری او به عیادتش نروی و هنگامی که از سفر باز می گردد، به دیدنش نروی.

در مقابل، یاری کردن به مال و کمک کردن با زبان و دست و پا و پرهیز از رنجش و آزار خویشان و مواردی این گونه، از مصداق های صله رحم هستند. البته خودداری از آزار و اذیت خویشاوندان، بهترین نوع صله رحم معرفی شده است. در روایتی، امام صادق علیه السلام فرمود: «صله رحم کن، اگرچه به شربت آبی باشد و بهترین صله رحم، خودداری از آزار خویشان است».

پیام متن:

صله رحم، تنها به رفت وآمد و دیدار نیست، همان گونه که قطع رحم، به ترک آمدوشد نیست.

صله رحم، حتی با آنها که از لحاظ عقیده و رفتار، مخالف انسان هستند

سنت الهی صله رحم، وظیفه ای اخلاقی است که نه تنها با بستگان پاک و پرهیزکار، بلکه حتی با آنان نیز که اهل گناهند، واجب است. چه بسا به برکت رفت وآمدهای بستگان صالح، دیگران نیز راه صلاح پیش گیرند و تأثیر بپذیرند. گاهی ترک بازدیدهای خانوادگی سبب می شود که بستگان ناصالح، بر کجی هایشان افزوده شود، در حالی که حفظ رابطه خویشاوندی، مدد خوبی برای بازداشتن آنها از انحراف بیشتر خواهد بود. در این صورت، تکلیف ما همچنان حفظ برقراری پیوسته ارتباط و پیوند فامیلی است.

فردی شیعه از امام صادق علیه السلام می پرسد: برخی خویشاوندانم خط و تفکر دیگری دارند، غیر از فکر و عقیده من، آیا آنان بر من حقی دارند؟ حضرت فرمود: آری، حق قرابت و خویشاوندی را چیزی قطع نمی کند. اگر با تو هم فکر و هم عقیده باشند، دو حق بر گردن تو دارند: یکی حق خویشاوندی؛ دوم حق اسلام و مسلمانی. همچنین نقل است: فردی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: خویشاوندی دارم که با آنها پیوند می کنم و رابطه دارم، اما آنان آزارم می دهند، [از این رو] تصمیم گرفته ام آنان را ترک کنم. حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: آن گاه، خدا هم تو را ترک می کند!... گفت: پس چه کنم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به کسی که محرومت کرده، عطا کن؛ با کسی که از تو بریده، رابطه برقرار کن کسی که بر تو ستم روا داشته، از او درگذرد. هر گاه چنین کردی، خداوند پشتیبان تو خواهد بود.

از حضرت علی علیه السلام نیز روایت می کنند: «با خویشاوندان پیوند و رفت وآمد داشته باشید، هر چند آنان با شما قطع رابطه کرده باشند».

پیام متن:

صله رحم، حتی با آنان که در ایمان، اخلاق و غیره مخالف انسان هستند نیز برای انسان سودمند است.

فایده ها و آثار صله رحم

1. صله رحم و طولانی شدن عمر

بسیاری از آموزه های دینی، افزون بر نفع اخروی، منفعت دنیوی نیز برای ما به همراه دارد و به زندگی مادی ما هم سر و سامان می بخشد که صله رحم، یکی از آنهاست. در روایتی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله درباره افزایش عمر، یکی از آثار دنیوی صله رحم، چنین آمده است:

نمی دانم چیزی را که عمر را زیاد کند، مگر صله رحم. حتی این گونه هم می شود که از عمر کسی سه سال باقی مانده باشد و صله رحم به جا آورد، خداوند عمر او را سی سال زیاد کند و سی و سه سال عمر بگرداند و می شود که از عمر کسی سی و سه سال باقی مانده باشد و قطع صله رحم کند، خداوند سی سال عمر او را کم کند و سه سال بگرداند.

روزی امام صادق علیه السلام به شخصی به نام میّسر فرمود: ای میّسر عمر تو زیاد شده است، چه عملی انجام می دهی؟ عرض کرد: من در بازار برای کسی کار می کردم و پنج درهم مزد می گرفتم و به خاله ام می دادم. آن گاه امام فرمود: به خدا سوگند، دو بار مرگت نزدیک شد، ولی به خاطر این صله رحم و دل جویی از خاله ات، به تأخیر افتاد.

پیام متن:

مدد جستن از صله رحم، برای افزایش عمر.

صله رحم، افزایش روزی و فقرزدایی

از جمله سودهای دنیوی صله رحم، رونق در ثروت و روزی است. چنان که امام سجاد علیه السلام در حدیثی، از رسول گرامی صلی الله علیه و آله نقل می کند: «هر کس خوش دارد خدا عمر او را دراز کند و روزی اش را توسعه دهد، باید صله رحم کند».

بعضی افراد صله رحم را ترک می کنند تا فرصت بیشتری برای کارکردن داشته باشند و از این راه، درآمد خود را حفظ و بیشتر کنند. این افراد اگر در مفهوم روایت های امامان بیشتر دقت کنند، پی می برند به اینکه نه تنها با قطع رحم روزی خود را گسترش نمی دهند، بلکه خود را از توفیقی بزرگ در این زمینه محروم می سازند. آنهایی که در فقر و پریشانی به سر می برند، برای رهایی خویش از وضع موجود، به صله رحم روی می آورند، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «صله رحم، عمر را زیاد می کند و فقر و پریشانی را از بین می برد.» پس، صله رحم کنید تا فقر از میان برود و روزی ها افزون تر شود.

پیام متن:

فقر و پریشانی، با صله رحم از بین می رود.

صله رحم و محبوبیت نزد خویشاوندان

وقتی یکی از افراد فامیل، در بحران و مشکلات زندگی اش غوطه می خورد، اگر یکی از خویشاوندانش که اهل نیکوکاری است، با آنها صله ارحام کند و نگرانی آنها را نگرانی خود بداند، در این صورت خانواده ای که در رنج و سختی به سر می برد، او را فرشته ای آسمانی می پندارد که برای حل مشکل و رهایی اش فرود آمده است، گرچه از او، تنها هم دردی و همدلی ببیند. از امام علی علیه السلام نقل است: «صلةُ الرحم تُوجبُ المَحَبَّةَ؛ پیوند با خویشاوندان، محبت می آورد».

بی شک، صله رحم به معنای حفظ حرمت و موقعیت و توجه به طرف مقابل است و هر قلبی که ازدیگران، توجه و دلجویی بیند به آن ها علاقه مند می شود؟

امام علی علیه السلام می فرماید: «صله رحم... انسان را در میان خانواده و بستگانش محبوب می سازد.» این محبوبیت نشانه های بسیاری دارد، از جمله اینکه: وقتی مشکلات و گرفتاری ها به انسان هجوم می آورند، خویشان اردتمند خود را بازوان مقاومی می بیند که حاضر نیستند کوچک ترین گزندی به او وارد شود و هرگاه دشمنان آدمی، سد دفاعی بستگان فرد را در مقابل خویش ببینند، خود را خوار و ذلیل می پندارند و ناامید می شوند. امام علی علیه السلام در سخنی زیبا فرموده است: «صله رحم، محبوبیت به بار می آورد و موجب خواری و ذلت دشمن می گردد.» روشن است که قطع این رابطه، سردی و کدورت و جدایی دل ها را در پی دارد. پس، چه خوب است که محبت و دوستی را به سردی و کدورت نسپاریم و با صله رحم محبت را برای همدیگر به ارمغان بیاوریم.

پیام متن:

صله رحم، موجب ایجاد و افزایش محبت آدمی در قلب دیگران می شود.

صله رحم و افزایش آگاهی ها و تجربه ها به واسطه تبادل افکار

بی گمان، هیچ انسانی بی نیاز از آگاهی و تجربه بیشتر نیست، بلکه همواره باید بکوشد تا به دانش و تجربه های خود بیفزاید تا حرکت در مسیر پیشرفت های مادی و معنوی، برای او آسان تر باشد. از جمله کارهایی که نقش بسزایی در افزایش دانسته های آدمی دارد، صله رحم است. زیرا دیدار بستگان، فرصت خوبی برای گفت وگو و تبادل افکار است و هر دو طرف می توانند از اندوخته های همدیگر بهره مناسبی ببرند. بدیهی است که هر یک از آنان با توجه به شرایط سنی، شغلی، فرهنگی و تحصیلی خویش، اطلاعات مخصوصی دارند که شاید دیگری چیزی درباره آن نمی داند و بدین گونه، صله رحم تأثیر شگرفی بر ارتقای علمی و فکری و تجربی افراد خواهد گذاشت. افزون بر همه اینها، مطلع شدن از مشکلات یکدیگر به منظور رفع آنها، فایده دیگر صله رحم است. بنابراین، همه این برکت های صله رحم، در صورتی نصیب انسان ها می شود که همه فرصت های آزاد خود را به سرگرمی های رسانه ای و مشغول کردن فکر و ذهن خود با آنها نگذارند و زمانی را هم برای دیدار با آشنایان و خویشان در نظر بگیرد.

پیام متن:

صله رحم، فرصتی برای ارتقای اندیشه ها و تجربه ها.

صله رحم و دفع بلا و پاکیزگی اعمال

از آثار بسیار ارزشمند صله رحم، دفع بلا و پاکیزگی اعمال است. امام باقر علیه السلام می فرماید: «صله رحم، اعمال را پاکیزه و بلا را دفع می کند». و این تأثیر، شاید به دلیل ایجاد محبت میان آنها و از بین رفتن زمینه کدورت و ناراحتی است. چرا که همین کدورت ها و ناراحتی هاست که موجب بروز کینه، غیبت، تهمت و غیره می شود، در حالی که با صله رحم، محبت و دوستی جای گزین کدورت ها می شود و انسان از این گناهان پاکیزه می ماند. برخی از مصیبت ها که بر عموم مردم وارد می شود، به خاطر مکافات گناهان و اعمال آنهاست، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید:

هیچ رگی در بدن انسان نمی پیچد و سنگی به پای انسان اصابت نمی کند و هیچ گاه پایش نمی لغزد و خراشی به بدنش نمی افتد، مگر به خاطر گناهی که انجام داده است. همچنین با کم شدن زمینه گناه، گناه هم کمتر می شود و بلاها نیز کاهش می یابد که در این باره، صله رحم نقش مؤثری ایفا می کند.

پیام متن:

تأثیر صله رحم بر دفع بلایا و پاکیزگی اعمال.

صله رحم و آبادانی شهرها

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در سخنی فرموده است: «صله رحم، شهرها را آباد می کند و عمرهای مردم را افزایش می دهد، اگرچه اهل آن بلاد از اخیار و خوبان نباشند».

صله رحم، نه تنها برای مؤمنان، بلکه حتی برای افراد ناصالح نیز سودمند است. شهری که مردمان آن با انجام صله، محبت و دوستی را برای همدیگر به ارمغان می آورند و تا جایی که برایشان امکان دارد، مشکلات خویشان را حل می کنند و به سخاوتمندی و خوش خلقی روی می آورند، شهری آباد و بانشاط خواهد شد. همان گونه که امام جعفر علیه السلام می فرماید: «صله رحم و نیکی با همسایگان، خانه ها را آباد می کند.» در واقع، این حدیث تأکید کننده همین مطلب است، چرا که صله و نیکی به همسایگان، موجب آبادی خانه ها و پس آبادی شهرها می شود. افزون بر اینکه، آبادانی خانه ها خود، مسئله بسیار حیاتی و مهمی است که روح و روان افراد را شاداب و پرانگیزه خواهد ساخت.

پیام متن:

برای آبادانی شهرها، از صله رحم نیز می توان بهره جست.

صله رحم و آسانی حساب در روز قیامت

از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره نقل است: «نیکی به والدین و صله رحم، حساب را در قیامت آسان می کند.» پیامبر گرامی پس از این سخن، آیه ای از قرآن شریف را با این مضمون تلاوت فرمود:

وَ الَّذینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ.

افراد بصیر در دین، آنانند که وصل می کنند آن را که خداوند به وصلش امر فرمود و از خداوندشان می هراسند و از سختی حساب قیامت بیم دارند.

پیام متن:

برای آسانی حساب خود در روز قیامت، از صله رحم مدد بگیریم.

صله رحم و صله خداوند

امام باقر علیه السلام می فرماید: «روز قیامت، رَحِم به عرش آویخته می شود و می گوید: خدایا هر که با من پیوست، با او بپیوند و هر که از من برید، از او ببر».

در این روایت، تشبیه امری معقول به محسوس است و با رساترین وجه، حق رحم را اثبات می کند و آویختن به عرش، کنایه از این است که رحم حق خود را در پیشگاه خداوند مطالبه می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در کلامی دل نشین فرموده است:

«خدا فرمود که: من خداوند رحمان هستم و این رَحِم است. اسم آن را از اسم خود مشتق کرده ام؛ هر که صله آن را به جای آورد، من صله او را به جا آورم و هر که آن را قطع کند، من هم او را قطع می کنم».

پیام متن:

آن که با ارحام صله کرده است، در واقع با خداوند صله کرده است.

 

پدیدآورنده: مریم رستمی
منبع:پایگاه حوزه (حوزه نت)

مدیریت رهبر انقلاب در مهار فتنه 88

مقدمه :

انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن را باید یکی از پیچیده ترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی دانست که به واسطه آن خیلی از ظرفیت ها و واقعیت های جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت.
شاید اولین بار بود که گروهها و جریانات سیاسیٍ، شخصیت ها شناخته شده کشور، رسانه ها و نهادهای مسئول در این انتخابات، توانایی و داشته های خود را در فضای واقعی به دور از رانت های مرسوم مانند جایگاههای حقیقی و حقوقی و سوابق تاریخی و ملاحظات معمول، عرضه و آن چه داشتند را رو کردند.
درچنین بستری بسیاری از واقعیت های مکتوم آشکار شد، باورهای زیادی رنگ باخت و باورهای زیادی از نو ساخته شد و در مواردی تحلیل ها از افراد و گروهها و مجموعه ها،اصلاح و بازسازی و در مواردی تصدیق و تعمیق شد. دراین بین نوع مواجهه و مدیریت رهبر انقلاب با مسئله انتخابات و حوادث بعد از آن، بیش از سایر متغیر ها و مولفه ها، ارزش بررسی و واکاوی دارد. چرا که:
1) انتخابات و حوادث بعد از آن بستر شناخت بی پرده و شفاف از ویژگی ها و ظرفیت های علمی، راهبردی و مدیریتی ایشان را خصوصا برای نسل جوان که در اثر کم کاری های علاقه مندان و حجاب های ناگزیر موقعیت رسمی رهبری، مکتوم مانده بود، آشکار ساخت.
2) ظرفیت، کارآمدی و قدرت روزآمدی اندیشه ولایت فقیه در مواجهه با چالش های پیچیده و چند وجهی را در یک تجربه عملی و عینی نشان داد که خود بهترین پاسخ به پرسش ها و چالش های نظری در این باره محسوب می شود.
3) از رهگذر قرار داشتن رهبر انقلاب در عالی ترین موقعیت رسمی جمهوری اسلامی، قوت پاسخگویی نظام مردم سالاری دینی به نیازها و مسایل مبتلا به فهمیده می گردد و واقعیت پدیده مستحکم و ضد ضربه جمهوری اسلامی پس از سه دهه از ظهور و بروزش درک و تحلیل می گردد.
4) به دلیل برخی نصاب شکنی ها در انتخابات و پیچیدگی و تازگی داشتن برخی حوادث بعد از انتخابات و مشابهت های محتوایی بین چالش های پدید آمده در این حوادث با چالش های آینده(جنگ نرم)، نوع مدیریت رهبری حالت الگو دارد که می تواند به صورت یک مانیفست مدیریتی سطوح گوناگون نظام را از آن بهره مند کرد.
در یک نگاه کلان می توان این مدیریت را به دو مقطع تا22 خرداد 88(روز انتخابات) و از 22 خرداد تا 22 بهمن 88 تقسیم کرد.

الف) تا 22 خرداد 88

1) گفتمان‏سازی

از ارکان مهم وظایف و مسئولیت های رهبری، صیانت از جهت گیری های اصولی انقلاب و مراقبت از تحریف آنها خصوصا تحریف معنوی ارزش های محوری و مبنایی از یک سو و پیش بردن فضای عمومی کشور در چارچوب نیازها و خواسته های اصلی و واقعی در حرکت آینده کشور است. خصوصا در دل حوادث و رویدادهایی مانند انتخابات و تغییر مراکز قدرت کشور در مجلس و دولت و ... که جابجایی ارزش ها و تغییر رویکردها می تواند رخ دهد که در دوره سازندگی و اصلاحات با شدت و ضعف متفاوت رخ داد.
عنصر تعیین کننده در حفظ خطوط فکر انقلابی و چارچوب صحیح حرکت آینده در کشور، منوط به داشتن گفتمان جامع و توانایی مقبول سازی آن در سطح آحاد مردم است. چرا که این گفتمان است که به خواست ها، نیازها و اولویت ها شکل می دهد و جهت می بخشد.
شکل‏گیری فضای عدالت خواهانه و ضد فساد پیش از انتخابات سال 84، محصول گفتمان‏سازی رهبر انقلاب در سال‏های پیش بود. تاکید ایشان بر مسئله عدالت، طرح مسئله مبارزه با فقر و فساد و تبعیض به عنوان اصلاحات واقعی و فرمان ایشان به مبارزه قاطع با مفاسد اقتصادی، فضای گفتمانی را بوجود آورد که عدالت خواهی و ضدیت با فساد را به مطالبات اصلی مردم در سال 84 تبدیل کرد.
در انتخابات سال 88 نیز مقام معظم رهبری دو محور گفتمانی را به موازات یکدیگر پیش می برد یکی موضوع سیرت و صورت انقلاب که بیشتر ناظر به صیانت از اصول و مبنای انقلاب بود و دیگری محور پیشرفت و عدالت توامان در دهه چهارم به عنوان گفتمان آینده ساز کشور بود. اگرچه ایشان برای اولین بار مسئله صورت و سیرت انقلاب را در دیدار مجلس خبرگان به صورت اجمالی بیان کردند اما سخنرانی ایشان در دانشگاه علم و صنعت(24/9/1387) را باید مبدا چنین گفتمان سازی دانست. در این سخنرانی ایشان جمهوری اسلامی را به دو بعد ساخت حقیقی و ساخت حقوقی تقسیم کردند و صیانت از ساخت حقیقی یا سیرت نظام که جهت گیری های اصولی انقلاب را در بر می گرفت را اساس کار دانستند.
همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایده‏ای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم میشکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است.
آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است.
"اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزواء انداختیم، اگر مردمی بودنِ مسئولان کشور را دست‏کم گرفتیم، اگر مسئولین کشور هم مثل خیلی از مسئولین کشورهای دیگر به مسئولیت به عنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئله‏ی خدمت و فداکاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمی بودن، ساده‏زیستی، خود را در سطح توده‏ی مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود؛ پاک شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبی‏های دشمن فراموش شود، اگر رودربایستی‏ها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بین‏المللی مسئولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلیِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهائی کاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است. "
بعد از این سخنرانی در اجتماع دانشجویان علم و صنعت (اجتماعات دانشجویی از مهمترین فضاهایی است که ایشان مهمترین مسایل و راهبردی ترین آنها را طرح می نمایند) روح تازه ای در فضای عمومی کشور دمیده شد و توانست در سطح جامعه جریان ساز گردد به طوری که جریانات گوناگون حاضر در انتخابات با جهت گیری های گوناگون تلاش می کردند بیش از یکدیگر خود را وفادار به انقلاب و امام برای مردم معرفی نمایند.
انتخاب دهه چهارم به دهه گفتمان پیشرفت و عدالت نیز محور دیگر این گفتمان سازی بود که مبداء آن سخنرانی اول فروردین 87 در مشهد بود که جهت گیری نظام در دهه آینده را روشن و مشخص می کرد که در سخنرانی های دیگر ایشان در سال 87 نیز مورد توجه ایشان قرار گرفت. ایشان در ابتدای سال 88 نیز به صورت مبسوط تر به این مسئله پرداختند و در دیدار با دانشجویان دانشگاههای کردستان نیز زوایای دیگری از این گفتمان را طرح کردند که در جهت دادن به مطالبات و تقاضاهای اجتماعی نقش آفرین و موثر بود.

2) مشارکت 40 میلیونی :

نصاب شکنی حضور 40 میلیونی و رکورد شکنی مشارکت 85 درصدی در انتخابات دهم ریاست جمهوری که مایه اقتدار نظام و تثبیت مردم سالاری دینی به عنوان یک الگو موفق و کارآمد به شمار می آید، مولفه دیگری است که تدبیر رهبر انقلاب در رقم خوردن این حماسه نقش مهمی داشته است. محورهای اصلی که در شکل گیری مشارکت 40 میلیونی نقش مهمی ایفا کردند:
تاکید مستمر رهبر انقلاب بر مشارکت گسترده مردم به عنوان مسئله اول انتخابات(.تقریباً در همه سخنرانی‏ها).
تاکید بر اهمیت اصل انتخابات در تعیین سرنوشت کشور.
افشای برنامه و خواست دشمن برای کاهش مشارکت مردم.
ترسیم فضای امید و چشم انداز مثبت و رو به جلو برای کشور.
ابراز اعتماد به تشخیص و انتخاب مردم.
تقویت فضای رقابتی و آزاد در انتخابات.
میدان برای همه باز است؛ بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند. اختیار با مردم است؛ مردم هر جوری که فهمیدند، تشخیص دادند، هشیاری آنها به آنها کمک کرد، ان‏شاءاللَّه همان جور عمل خواهند کرد. من به مسئولین انتخابات هم سفارش و تأکید میکنم؛ به طور حتم بایستی انتخابات را جوری برگزار کنند که پرشور باشد؛ دست همه‏ی نامزدها باز باشد؛ مردم آزادانه بتوانند انتخاب کنند و انتخابات، سالم و با امانت کامل کامل ان‏شاءاللَّه انجام بگیردوانجام خواهدگرفت.
این را هم در باب انتخابات به شما عزیزان و همه‏ی ملت عزیزمان عرض بکنم؛ درباره‏ی موضع رهبری در مورد انتخابات، گمانه‏زنی و شایعه و اینها همشیه بوده و خواهد بود. بنده یک رأی دارم، آن را در صندوق می‏اندازم. به یک نفری رأی خواهم داد، به هیچ کس دیگر هم نخواهم گفت که به کی رأی بدهید، به کی رأی ندهید؛ این تشخیص خود مردم است. بنده گاهی از دولت حمایت میکنم، دفاع میکنم؛ بعضی سعی میکنند برای این کار معنای نادرستی جعل و ابداع کنند. نه، من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر دولتی بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانه‏ای میشود، بیشتر دفاع میکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من میگویم باید منصف باشیم. رفتارها را نگاه کنیم؛ این ربطی به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بی‏انصافی است. حمایت کردن از خدمتگزاران در کشور، وظیفه‏ای است که هم من دارم، هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام موضع انتخاباتی نیست. بنده از هر حرکت خوبی، از هر اقدام خوبی، از هر پیشرفتی، از هر خدمتی به مردم، از هر دلجوئی‏ای از محرومین، از هر ایستادگی‏ای در مقابل ظلم و استکبار استقبال میکنم و از آن کسی که این کار را کرده است، تشکر و سپاسگزاری میکنم؛ هر دولتی باشد، هر شخصی باشد؛ این وظیفه‏ی من است.

3) دادن هشدار وایجاد حساسیت نسبت به تردید افکنی درباره سلامت انتخابات :

رهبر انقلاب از مدتها قبل از انتخابات به خصوص در سخنرانی اول فروردین در مشهد، نسبت به زیر سئوال بردن سلامت انتخابات هشدار دادند.
انتخابات به فضل الهی و به حول و قوه‏ی الهی انتخابات سالمی است. من می‏بینم بعضی‏ها در انتخاباتی که دو سه ماه دیگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع کرده‏اند به خدشه کردن. این چه منطقی است؟ این چه فکری است؟ این چه انصافی است؟ این همه انتخابات در طول این سی سال انجام گرفته است - در حدود سی انتخابات - مسئولان وقت در هر دوره‏ای رسماً متعهد شده‏اند و صحت انتخابات را تضمین کرده‏اند، و انتخابات صحیح بوده است؛ چرا بیخود خدشه میکنند، مردم را متزلزل میکنند، تردید ایجاد میکنند؟ که البته در ذهن مردم عزیز ما با این حرفها تردید ایجاد نخواهد شد.
و در دیدار با معلمان، کارگران و پرستاران در اردیبهشت ماه نیز مجدداً بر این مسئله تاکید کردند و از جریانی که به این فضاسازی‏هامی پرداخت، گله کردند و زیر سئوال بردن انتخابات را سخنی علیه ملت ایران عنوان کردند.
من انتظارم این است: کسانی که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بی‏انصافی میکنند؟ چرا خلاف واقع میگویند؟ چرا این همه زحماتی را که این ملت و مسئولین در طول این سالهای متمادی متحمل شدند، ندیده میگیرند؟ چرا ناسپاسی می کنند؟ انتخابات در دوره‏های گذشته سالم بوده. در مواردی که شبهاتی پیش می‏آمد، ما فرستادیم تحقیق کردند، دنبال کردند. در یکی از مجالس گذشته شایعاتی پیدا شد، بعضی‏ها دلائلی آوردند، حرفهائی زدند که انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند که در برخی از شهرهای مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعی را فرستادیم تحقیق کردند، مطالعه کردند؛ دیدند نه، خدشه در انتخابات نیست. در بین هزارها صندوق ممکن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشه‏هائی به وجود بیاید. این، انتخابات را خراب نمیکند. این هم مال بعضی از اوقات بوده است. گاهی یک گروهی، یک جناحی - از این جناحهای معمولی کشور که شماها این جناح‏بندی‏ها را می شناسید - که بر سر کار بودند، نتیجه‏ی انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مکرر این اتفاق افتاده. چطور این انتخابات را کسی ممکن است زیر سؤال ببرد؟
فضای بعد از انتخابات و زیر سئوال بردن انتخابات از سوی جریان مذکور به خوبی اهمیت تاکیدات و هشدارهای رهبر انقلاب را نسبت به این مسئله نشان می‏دهد.

4) مدیریت فضای ملتهب بعد از مناظره‏ها و نامه آقای هاشمی رفسنجانی:

بعد از اولین مناظره(احمدی نژاد-موسوی) جریانی که حامی کاندیدای مغلوب مناظره بود، فضایی را شکل داد که می‏خواست با فشار و لابی و فضا سازی، رقابت انتخاباتی را به سود کاندیدای مورد نظر خود تغییر دهد. اوج این فضاسازی مربوط به نامه آقای هاشمی رفسنجانی خطاب به رهبر انقلاب است که رسانه‏ای و علنی شد. در پی ناکام ماندن در این کار، در ساعت‏های پایانی منتهی به انتخابات، پیامکی به طور گسترده پخش شد که رهبر انقلاب به نامه مذکور پاسخ داده اند که این اقدام نیز با تکذیب دفتر ایشان مواجه شد و بی ثمر ماند.

ب) از 22 خرداد تا 22 بهمن 88

1) تحلیل حوادث بعد از انتخابات به عنوان فتنه عمیق:

در شرایطی که حوادث بعد از انتخابات کمتر قابل پیش بینی بود و در مجموعه نظام و بدنه وفادار به آن نیز آمادگی‏های تحلیلی و عملی برای برخورد با آن وجود نداشت، تحلیل حوادث بعد از انتخابات و تبیین فتنه عمیق، نقش مهمی در مواجهه و نیز نوع مواجهه با مسایل بعد از انتخابات داشت.
شرایط فتنه به اختصارشرایطی است که حق بودن طرف حق و باطل بودن طرف باطل بنابه دلایلی از شفافیت افتاده و تشخیص را دشوار کرده باشد.
حوادث بعد از انتخابات از چند جهت حالت فتنه داشت:

1-1) آفت سنجیدن حق با اشخاص:

سابقه و مواضع پیشین جریان فتنه و جایگاه کنونی برخی از آنها در حاکمیت، بطلان مواضع آنها را از صراحت انداخته بود و در واقع حق زیر سایه سابقه و جایگاه آنها در ابهام فرو رفته بود.
برای بخش قابل توجهی از افکار عمومی خصوصا رای دهندگان به مهندس موسوی باورپذیر نبود که این افراد(جریان فتنه) به صورت نظام اسلامی چنگ بزنند و در مقام معارضه با آن قرار گیرند.

2-1) آفت عدم تفکیک طرف پیروز انتخابات از اصل انقلاب و نظام

برخی حواشی منفی و نقاط ضعف طرف پیروز در قبل از انتخابات مانند(ماجرای مرحوم کردان، مشایی، رحیمی) و نیز برخی گفتارها و رفتارهای آقای احمدی‏نژاد در مناظره‏ها که با مظلوم‏نمایی رقبا همراه شد و به نوعی در جامعه بویژه نخبگان تلقی منفی بوجود آورد موجب شد حق در سایه این مسایل، باابهام و تردید روبرو گردد و افراد و مجموعه ها را برای دفاع از واقعیتها(سلامت انتخابات) در عمل دودل و با تردید مواجه نماید. خصوصا کسانی از اردوگاه اصول گرایان که به هر دلیلی درست و یا نادرست به مخالفان سرسخت احمدی نژاد در انتخابات تبدیل شده بودند و حاضر شدند با مخالفان سنتی و قدیمی خود علیه او ائتلاف نمایند.
این افراد به دلیل آن که حمایت از اصل سلامت انتخابات و مقابله با تهمت های زده شده به نظام را به نوعی تایید طرف پیروز انتخابات و ریختن آب به آسیاب مخالف خود تلقی می کرند، علی رغم دانستن واقعیت ها در بهترین حالت سکوت و برخی به تردید ها دامن زدند.

3-1) آقت جابجا شدن متن و حاشیه و مسایل اصلی نسبت به مسایل فرعی

حوادثی مانند حادثه کوی دانشگاه، کهریزک و برخوردهای ناگزیر نیروهای انتظامی نیز به فتنه‏گون‏تر شدن مسایل کمک ‏کرد و بسترهای روانی و تبلیغاتی فراوانی بوجود آورد که در سایه آنها مسایل اصلی که حضور 40 میلیونی مردم و نیز اتهام و ظلم نسبت به نظام و مردم بود، در حاشیه قرار گرفت. این حوادث اگرچه در جای خود مهم و قابل بررسی و پیگیری است اما جریان شکست خورده در انتخابات که ادعایش در تقلب در انتخابات، پس از ناتوانی در ارائه مستندات مانند یخی در حال آب شدن بود، مسایل این چنینی را بهترین فرصت برای فرار از پاسخگویی به ادعای خود در مورد سلامت انتخابات دید و اساس فضای تبلیغاتی و جنگ روانی خود را در داحل و حارح بر آن استوار کرد و نظام را در معرض تهمت های بیشر مانه ای مانند تجاوز جنسی قرار داد و تلاش کرد حاشیه را بر متن غالب نماید که متاسفانه باید گفت ضعف بصیرت خواص موجب شد جریان مذکور در این کار تا حد زیادی موفق شود و فتنه را طولانی تر نماید.

4-1) آفت غفلت از دشمن و عدم مرزبندی با آن

شدت و حدت مسایل بعد از انتخابات و شکل گرفتن منازعات به صورت سنگین در داخل از یک سو و وجود تفکر غلط در جریان فتنه برای استفاده از ظرفیت های دشسن خصوصا ظرفیت های انبوه رسانه ای به نفع خود از دیگر سو موجب غفلت از دشمن و اهدافش شد. این مسئله موفعیت استثنایی در اختیار جریان ضدانقلاب خارح و داخل قرار داد تا با فضاسازی‏های گسترده و رسانه‏ای سنگین و دروغگویی، تهمت زنی و ایجاد جنگ روانی شرایط بوجود آمده را مبهم تر و غبار آلودگی واقعیت ها را بیشتر کند.
در این بین عدم تبری جریان فتنه از دشمن و رسانه های ماهواره ای آنها مانند بی بی سی فارسی موقعیت مهمی در اختیار آنها قرار داده بود تا در بخش هایی از جامعه و مردم دارای اعتبار و اعتماد باشند.

2) طرح بصیرت به صورت یک گفتمان و انتخاب راهبرد روشنگری و شفاف‏سازی در برابر فتنه :

طرح برجسته و گفتمانی بصیرت به عنوان ضرورت اصلی در مقابله هوشمندانه با فتنه و به متن آوردن راهبرد شفاف‏سازی و روشنگری در کنار سایر اقدامات لازم از یک سو و محور شدن خود رهبر انقلاب در انجام روشنگری و بصیرت افزایی مردم و نخبگان از سوی دیگر، کلید حل مسایل بعد از انتخابات است.
ایشان در بیش از 30 سخنرانی بعد از انتخابات، باشفاف‏سازی گام به گام و مرحله به مرحله که با صبر و حوصله نسبت به گستاخی‏های پی در پی فتنه گران و پافشاری بر راهبرد روشنگری در برابر برخی مطالبات به حق اما پیچیده کننده فتنه مانند محاکمه و دستگیری سران فتنه، به تدریج فضا را شفاف و زمینه‏های بروز و ظهور فتنه‏گران را کاهش دادند و لذا ریزش‏ها در این جریان و انسجام در جریان حزب اللهی بیشتر و بیشتر شد که راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن نقاط اوج آن بود.
این سیاست‏ها و اقدامات را می توان یه سه مقطع زمانی تقسیم کرد:

1-2) بعد از انتخابات تا خطبه های نماز جمعه 29 خرداد 88

در این فاصله زمانی، حفظ جریان غیر پیروز در چارچوب نظام و جلوگیری از شکسته شدن مرزهای قانونی و جمهوریت توسط آنها، محوری ترین رهیافت رهبر معظم انقلاب در این مقطع و محدوده زمانی است.
پذیرفتن آقای مهندس موسوی در روز 24 خرداد علی رغم صدور بیانیه وی که انتخابات را شعبده بازی می‏دانست و اعلام کرده بود که اسیر و تسلیم نتایج آن نخواهد شد و آگاه کردن وی از عواقب و پیامدهای چنین مواضعی از اولین اقدامات ایشان در این چارچوب است. لزوم پیگیری اعتراضات و شکایات از طریق مرجع قانونی شورای نگهبان و اعلام اطمینان به مهندس موسوی مبنی بر رسیدگی با دقت به شکایت از جمله تاکیدات رهبری انقلاب در این دیداراست. همچنین رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تحریکات دشمن و برخی طراحی های پشت صحنه برای به آشوب کشاندن خیابانها، خطاب به آقای موسوی گفتند که جنس شما با اینگونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید .
دیدار با اعضای ستاد کاندیداهای انتخابات و گفتگوی شفاف و رودرو با آنها، ابتکار دیگر رهبر معظم انقلاب در این راستاست. در این ملاقات ایشان ضمن شنیدن نقطه نظرات آنها به اطمینان دادند که اگر بررسی اشکالات جتی مستلزم شمارش مجدد برخی صندوقها بود، این کار نیزحتماً با حضور نمایندگان ستادها انجام شود تا برای همه اطمینان بوجود آید. و بالاتر از آن گفتند که وجود آنکه مسئولان برگزاری انتخابات در دوره های متعدد گذشته از سلایق مختلف بوده اند و من به آنها اعتماد کرده ام ولی این اعتماد نباید مانع از بررسی شبهه ها و اشکالات و روشن شدن حقایق شود.
خطبه‏های نماز جمعه 29 خرداد. یکی از نقاط عطف حوادث بعد از انتخابات، خطبه های تعیین کننده نماز جمعه 29 خرداد بود که بعد از آن که یک مرحله مهم از ریزش‏ها در جریان فتنه خصوصاً بدنه مردد در این مقطع صورت گرفت.

2-2) از مقطع 29 خرداد تا حادثه عاشورا

مهمترین رویکرد این مقطع را می توان اتمام حجت حداکثری نظام و رهبری با جریان فتنه برای بازگشت آنها به نظام و جبران خطاها و اشتباهات گذشته دانست. مهمترین مواضع و افدامات در این مقطع عبارتند از:
استفاده حداکثری از ظرفیت های قانونی برای متقاعد کردن جریان مردد و معترض به نتایح انتخابات با نمدید مهلت رسیدگی به شکایات و اضافه شدن برخی اشخاص علاوه بر شورای نگهبان در بازشماری آراء(افنخار جهرمی و ابوترابی، ولایتی، حداد عادل).
- تفکیک مردم معترض از آشوبگران و ضد انقلاب.
- گفتگو با نخبگان به طور مستقیم برای اصلاح ذهنیت‏ها.
-افشا و برجسته کردن نقش استکبار در حوادث بعد از انتخابات.
- محکومیت حوادثی مانند کهریزک و کوی دانشگاه و دستور برخورد با متخلفان.
- آگاهی بخشی به مردم و نخبگان بطوری که جای متن و حاشیه جابجا نگردد.
- هشدار دائمی به نخبگان و خواص برای ایفای نقش روشنگری و شفاف‏سازی و پرهیز از سخن دوپهلو.
- تاکید بر جذب حداکثری و دفع حداقلی به عنوان سیاست محوری نظام در عین برخورد قاطع با کسانی که در معارضه عملی با نظام قرار گیرند.
- بازخوانی تجربه ده ساله اول انقلاب و مشی امام (ره) در برابر جریانات و حوادث فتنه گون آن.
- برجسته کردن مسئله برائت از ضد انقلاب داخل و خارج در فضای افکار عمومی و مردم و در انفعال قرار دادن جریان فتنه.
- تبیین آرایش و قطب‏ بندی واقعی شکل گرفته به صورت جریان انقلابی و جریان ضد انقلاب، بجای معترض و غیرمعترض یا شکست خورده و پیروز که با آشکار شدن برخی مواضع ضد انقلابی در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و حوادث عاشورا و ... صورت گرفت.
- مراقبت و هشدار نسبت به حرکت‏های ظاهرا حقی که که به فتنه گون‏تر شدن فضا می‏انجامید.

3-2) از حادثه عاشورا تا 9 دی و 22 بهمن

این مقطع را می توان مقطع باز نمایش اقتدار مردمی نظام و انزوای جریان فتنه نام نهاد که از جبهه انقلاب بعداز 8 ماه رفع مظلومیت شد و حباب توهم جریان فتنه فرو نشست.

3) تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون:

از محوری‏ترین تدابیر رهبر انقلاب که در شرایط فتنه حکم تعیین زمین و قاعده بازی را داشت، تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون (خصوصاً در سخنرانی نماز جمعه 29 خرداد) و انجام اعتراضات تنهااز مسیر قانون و راههای قانونی و مراجعه به نهادهای قانونی بود. خصوصاً در شرایطی که جریان فتنه گر و برخی خودی‏های غافل تأکید بر حکمیت و مذاکره و مصالحه و حل و فصل مسئله از راههایی داشتند که مدیریت کار را از دست نظام خارج و فرجام مسئله را نامشخص کرده و بر پیچیدگی فتنه می‏افزود.

4) بوجود آوردن فضای فعال در جریان انقلاب با تحلیل جنگ نرم از فضای بعد از انتخابات و افشای محورهای اصلی آن :

پیش از این بارها رهبر انقلاب نسبت به تهدید نرم در شرایط گوناگون هشدار داده و آنرا تحلیل کرده بودند. از تهاجم فرهنگی در دهه هفتاد تا طرح بازساری شده فروپاشی شوروی سابق در دوره اصلاحات. اما شرایط بعد از انتخابات، فضای عینی‏تری را برای درک و عمق پیدا کردن جامعه و خواص نسبت به جنگ نرم بوجود آورد که رهبر انقلاب با تمرکز بر آن و افشای زوایا و ابعاد آن در شرایط جدید، در چند دیدار مهم مانند دیدار با شعراء، دانشجویان و اساتید دانشگاه در ماه رمضان و دیدار با خبرگان رهبری و نیز دیدار با بسیج، فضای فعالی را در نیروهای انقلاب خصوصاًبدنه اجتماعی و نخبگانی در مواجهه با حوادث بعد از انتخابات بوجود آوردند و بستر مناسبی نیز برای مواجهه فعال و مهیاتر جامعه و نخبگان با مسئله جنگ نرم در آینده ایجاد کردند.

5) ناکام گذاشتن استراتژی فشار از پایین و چانه زنی در بالا:

محور اصلی حرکت جریان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب می‏شد. ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علی رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.
در روزهای ابتدایی بعد از انتخابات یکی از محورهای اصلی جریان فتنه، فشار از پایین و چانه زنی از بالا بود که طی روزهای دیگر نیزبه صورت محدودتر ادامه پیدا کرد ولی خطبه‏های نماز جمعه 29 خرداد نقطه یأس آنها شد.
در حوادث روزهای بعد از خطبه‏های نماز جمعه، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورا و تاسوعا تا 22 بهمن، همین خواسته محور اصلی بود. بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپیمایی 9 دی، برخی چانه زنی‏ها از سوی جریان فتنه به شکل‏های گوناگون مکتوب و شفاهی به منظور تنازل نظام و رهبری از مواضع اصولی صورت پذیرفت اما همه این تلاشها در برابر قاطعیت رهبری، ناکام ماند. نهایتاً روز 22 بهمن یک نقطه پایان در استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا در جریان فتنه بود.

ج) نتایج مدیریت مقام معظم رهبری در حوادث بعد از انتخابات

1) اقتدار مردمی و معنوی انقلاب و رهبری:

حادثه عظیم 9 دی و راهپیمایی 22 بهمن پس از ماهها مظلومیت انقلاب و رهبری و جنگ روانی سنگین تبلیغاتی و رسانه‏ای همراه با دروغ و تهمت، توانست سیمای مقتدر نظام اسلامی و پایگاه عظیم مردمی و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبری را به نمایش بگذارد.

2) انزوای سیاسی و مردمی جریان فتنه

حوادثی مانند هتک حرمت عاشورا و راهپیمایی عظیم و پرابهت ملت ایران در روز 9دی و خصوصاً راهپیمایی بی سابقه 22 بهمن بعد از 8 ماه فتنه گری، موجب شد که جریان فتنه و عناصر کلیدی آن در حوزه سیاسی و حاکمیت و مهمتر از آن، از نظر پایگاه اجتماعی و مردمی منزوی و آنها را که می‏خواستند با ابزار ظرفیت‏های اجتماعی مانند تجمع و راهپیمایی، نظام و انقلاب و رهبری را در بین مردم بی اعتبار کنند، در بین ملت ایران بی اعتبار شوند.

3) انسجام بیشتر بین مردم از یک سو و بین مردم و نظام از سوی دیگر:

ایجاد شکاف بین بخش‏ها و طبقات گوناگون مردم و قرار دادن مردم رودروی یکدیگر و نظام و رهبری، از محوری‏ترین اهداف استکبار بود، اما راهپیمایی 9دی و 22 بهمن که با تنوع حضور اقشار مردم همراه و در مواضع و شعارها به نفع نظام و انقلاب نیز کاملاً یکدست و منسجم بود، نمایش روشنی از انسجام درونی کشور بود.

4) شکست سنگین ضد انقلاب استکباری و دنباله‏های داخلی آنها و بالا رفتن ضریب امنیتی کشور:

در حوادث بعد از انتخابات، یکبار دیگر استکبار و ضد انقلاب نقاب دار و آشکار داخلی با تمام قوا و توان به میدان آمدند و هر آن چه در اختیار داشتند برای مقابله با جمهوری اسلامی از نظر سیاسی، روانی و تبلیغاتی و کمک‏های مالی و اقتصادی و نرم‏افزاری بسیج کردند اما شکست سنگینی را تجربه کردند که برایشان قابل تصور نبود. پیروزی نظام در این رویارویی مانند همه پیروزی‏های گذشته، ضریب امنیت و آسیب ناپذیری جمهوری اسلامی و تجارب مسئولین و خودآگاهی مردم را بالاتر برد.

5) افزایش جایگاه و موقعیت منطقه‏ای و بین‏المللی جمهوری اسلامی :

از جمله موارد آسیب دیده در جریان حوادث بعد از انتخابات، موقعیت منطقه‏ای و بین‏المللی جمهوری اسلامی بود که در راهپیمایی 9 دی و خصوصاً راهپیمایی بی نظیر 22 بهمن تا حد زیادی ترمیم شد.
منبع:ویژه نامه نوروزی روزنامه جوان