در مرحله اول متقین باید ایمان به یک اموری بیاورند که از حواسشان غایب است و این امر زمانی است که اولین دستور پیغمبران الهی یعنی توحید پروردگار مطرح می شود که این ابتدای دین داری خواهد بود و لوازم توحید از قبیل خلقت ، وحی قیامت و ... را که باید به آنها ایمان آورد. در ایمان به غیب از حواس غایب بودن آن چه که به آن ایمان می آورند موضوعیت دارد . اما در آیه دوم که ایمان به شریعت و کتب آسمانی است غیب بودن موضوعیت ندارد بلکه ایمان به یک سری چیزها که از حواس مردم هم خارج نیست مطرح می شود مثل ایمان به کتاب آسمانی در حالی که کتاب آسمانی را همه می بینند و می خوانند . قال الله عزوجل :«الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُون» وقتی کتاب را منکر می شوند که استدلال های محکم کتاب را می بینند و مفاهیم صحیح آن را که با واقعیت اطراف آن ها کاملا مطابقت دارد را مشاهده می کنند . یا در زمان پیامبری رسول اکرم، افرادی منکر ایشان شدند که خدای متعال را قبول داشتند و ایمان به غیب داشتند ولی ایمان به قرآن و شریعت پیغمبر آخرالزمان صلی الله علیه و آله وسلم نیاوردند . پس باید ایمان بیاورند که این شریعت ظاهر از سوی آن غیب نازل شده است که به آن ایمان آورده اند.
ایمان تنها به این که این فرمان برای انسان
از جانب خداوند متعالی آمده است انسان مادی را به حرکت وادار نمی کند. نیاز هست که
بشارتی برای او باشد و انذاری تا او را وادار به حرکت کند. یقین به آخرت مصداق
عینی خوف و رجا است که متقین قابلیت درک این خوف و رجا را دارا هستند.
عن أحمد بن محمّد، عن علىّ بن حدید، عن منصور بن یونس، عن الحارث بن المغیرة، أو أبیه، عن أبی عبد اللّه، علیه السّلام، قالقلت له: ما [کان] فى وصیّة لقمان؟ قال: کان فیها الأعاجیب، و کان أعجب ما کان فیها أن قال لابنه: خف اللّه عزّ و جلّ خیفة لو جئته ببرّ الثّقلین لعذّبک، و ارج اللّه رجاء لو جئته بذنوب الثّقلین لرحمک. ثمّ قال أبو عبد اللّه، علیه السّلام، کان أبی یقول: إنّه لیس من عبد مؤمن إلا و فی قلبه نوران: نور خیفة، و نور رجاء، لو وزن هذا لم یزد على هذا، و لو وزن هذا لم یزد على هذا(اصول کافى، ج 2، ص 67، «کتاب ایمان و کفر»، «باب خوف و رجاء»، حدیث 1.)
« در ذیل این حدیث شریف مذکور است که خوف و رجا نباید یکى بر دیگرى رجحان داشته باشد. چنانچه در مرسله ابن ابى عمیر از حضرت صادق علیه السلام، نیز به همین مضمون وارد است. و انسان وقتى که کمال نقص خود را از قیام به عبودیت ملاحظه کرد و دقت و ضیق راه آخرت را تفکر نمود، خوف در او حادث شود به اعلى درجه. و وقتى ملاحظه ذنوب خود را نمود و تفکر در حال مردمى کرد که عاقبت امر بىایمان و عمل صالح از دنیا رفتند و حالشان با اینکه در اول امر خوب بود منجر به بدى شد و مبتلا به سوء عاقبت شدند، در او خوف شدید شود. در حدیث شریف کافى از حضرت صادق، علیه السلام، نقل کند:
قال:المؤمن بین مخافتین: ذنب قد مضى لا یدری ما صنع اللّه فیه، و عمر قد بقى لا یدری ما یکتسب فیه من المهالک. فهو لا یصبح إلا خائفا و لا یصلحه إلا الخوف.فرماید حضرت صادق، علیه السلام، که «مؤمن بین دو خوف است: گناهى که همانا گذشته و نداند چه معامله کند خداوند در آن، و عمرى که باقى مانده و نداند چه کسب مىکند در آن از مهلکهها. پس او صبح نکند مگر ترسناک، و اصلاح نکند او را مگر ترس».
و در خطبه رسول اکرم، صلّى اللّه علیه و آله، که در حدیث کافى از جناب صادق، علیه السلام، نقل مىنماید، به همین مضمون وارد است. بالجمله، خود در کمال نقص و تقصیر، و حق در کمال عظمت و جلالت و سعه رحمت و عطاست. و عبد در بین این دو نظر همیشه در حد اعتدال خوف و رجاست. و چون اسماء جلالیه و جمالیه به یک سان در قلب سالک جلوه کند، خوف و رجا رجحان بر هم پیدا نکنند.
و بعضى گفتهاند در بعضى اوقات خوف براى انسان نافعتر است، مثل حال صحت و سلامت، تا انسان در کسب کمال و عمل صالح کوشد. و در بعضى حالات رجا بهتر است، مثل حال پیدایش امارات موت، تا انسان ملاقات کند حق را با حالتى که محبوبتر است پیش او . و این سخن مطابق گفتههاى سابق و احادیث مذکوره درست نیاید، زیرا که رجاء محبوب نیز باعث بر عمل و کسب آخرت است، و خوف از حق همیشه محبوب و منافات با رجاء واثق ندارد.
و بعضى گفتهاند خوف از فضایل نفسانیه و کمالات عقلیه نیست در دار آخرت، و فقط آن در دار دنیا، که دار عمل است، از امور نافعه است براى فعل عبادات و ترک معاصى و بعد از خروج از دنیا فایدهاى ندارد، به خلاف رجا که منقطع نشود و در دار آخرت نیز باقى است، زیرا که بنده هر چه از رحمت خدا بیشتر نایل شود، طمعش به فضل حق افزون گردد، زیرا که خزاین رحمت وجود حق تناهى ندارد. پس، خوف منقطع شود و رجا باقى ماند. محدّث محقق، مجلسى رحمه اللّه، فرماید که حق این است که بنده مادامى که در دار تکلیف است، لا بد است از خوف و رجا، و بعد از مشاهده امور آخرت، یکى از آنها لا بد بر دیگرى رجحان پیدا مىکند نویسنده گوید آنچه ذکر کردند از غلبه خوف و رجا در عالم آخرت مطابق آنچه ذکر شد در معنى رجا درست نیاید. و بر فرض صحت، راجع به متوسطین است که خوف و رجا آنها راجع به ثواب و عقاب است. و اما حال خواص و اولیا غیر از آن است که ذکر کردهاند، زیرا که خوف و رجایى که [از] مشاهده عظمت و جلال و تجلى اسماء لطف و جمال در قلب حاصل شود به معاینه امور آخرت زایل نشود و رجحان بر یکدیگر پیدا نکند، بلکه آثار جلال و عظمت و تجلیات جمال و لطف در عالم آخرت بیشتر است، و خوف حاصل از عظمت حق از لذایذ روحانیه است و منافات با آیه کریمهأَلا إنَّ أَولیاءَ اللَّه لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ندارد. چنانچه با تأمل معلوم شود. و آنچه از آن قائل نقل شد که خوف از فضائل نفسانیه نیست، خوف از جلال و عظمت نیست، زیرا که آن کمال است و از کاملین مکمّلین از غیر آنها بیشتر است. و الحمد للّه على جماله و جلاله و الصّلاة على محمّد و آله».
گفته شد آن چه باعث ایجاد خوف و رجا در انسان می شود چگونگی و کیفیت بشارت و انذار انسان است. پس اگر قرار است قرآن کریم انسان را به سمت هدفی راهنمایی کند که در آنجا خوف و رجا باهم برابر است باید تناسبی بین این دو برای ایجاد این تعادل بین خوف و رجا وجود داشته باشد.
البته ایجاد تعادل بین خوف و رجا لازمه اش این نیست که به همان اندازه که بشارت می شود ، انذار هم صورت بگیرد، بلکه ممکن است برای این که در فردی این تعادل ایجاد شود نیاز باشد که انذار از بشارت پیشی بگیرد.خویشاوندان، ارتباط خونی با هم دارند و در حقیقت شاخ و برگ های یک درختند. هر درختی برای حفظ حیات خود به هم کاری همه اجزا با یکدیگر نیاز دارد. حفظ رابطه خویشاوندی نیز با همکاری و همیاری بستگان امکان پذیر است. سنت حسنه صله رحم، از نیکوترین برنامه های دین مبین اسلام است و موجب پایایی درخت خویشاوندی می شود. در آیه ها و روایت های بسیاری هم بر آن تأکید شده است، از جمله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
وصیت می کنم حاضران امت خود را و غایبان ایشان را و کسانی را که در صلب پدران و رحم مادران هستند که تا روز قیامت صله رحم به جا بیاورند، اگرچه بین آنها به اندازه راه یک ساله باشد.
منظور از صله رحم، فقط دیدار اقوام نیست، بلکه مفهوم گسترده تری را در بردارد. مهم ترین شان این است که در حد توان و امکان، به یاری رساندن و رفع نیاز بستگان خود بپردازد اگرچه برخی از آنها عقیده و مشرب فکری یکسانی با ما نداشته باشند و نکته مهم این است که این رابطه و پیوند همواره حفظ شود.
تأکید اسلام به صله رحم و دیدار بستگان.
بریدن از خویشان که از آن به قطع رحم تعبیر شده است، تنها به معنای قطع رفت وآمد نیست؛ همان گونه که صله رحم، فقط در دیدار یکدیگر خلاصه نمی شود. از جمله مصداق های قطع رحم، این است که بستگان خود را به گفتار یا کردار بیازاری و با او رفتار ناشایست کنی یا او نیازمند به چیزی مثل: لباس، مسکن و خوراک و... باشد که تو قدرت رفع نیاز او را داشته باشی، ولی هیچ اقدام نکنی یا حقی از او سلب شده باشد و برای تو احقاق آن حق فراهم باشد، ولی بی توجه باشی یا به سبب کینه و حسد، از او دوری کنی و هنگام بیماری او به عیادتش نروی و هنگامی که از سفر باز می گردد، به دیدنش نروی.
در مقابل، یاری کردن به مال و کمک کردن با زبان و دست و پا و پرهیز از رنجش و آزار خویشان و مواردی این گونه، از مصداق های صله رحم هستند. البته خودداری از آزار و اذیت خویشاوندان، بهترین نوع صله رحم معرفی شده است. در روایتی، امام صادق علیه السلام فرمود: «صله رحم کن، اگرچه به شربت آبی باشد و بهترین صله رحم، خودداری از آزار خویشان است».
صله رحم، تنها به رفت وآمد و دیدار نیست، همان گونه که قطع رحم، به ترک آمدوشد نیست.
سنت الهی صله رحم، وظیفه ای اخلاقی است که نه تنها با بستگان پاک و پرهیزکار، بلکه حتی با آنان نیز که اهل گناهند، واجب است. چه بسا به برکت رفت وآمدهای بستگان صالح، دیگران نیز راه صلاح پیش گیرند و تأثیر بپذیرند. گاهی ترک بازدیدهای خانوادگی سبب می شود که بستگان ناصالح، بر کجی هایشان افزوده شود، در حالی که حفظ رابطه خویشاوندی، مدد خوبی برای بازداشتن آنها از انحراف بیشتر خواهد بود. در این صورت، تکلیف ما همچنان حفظ برقراری پیوسته ارتباط و پیوند فامیلی است.
فردی شیعه از امام صادق علیه السلام می پرسد: برخی خویشاوندانم خط و تفکر دیگری دارند، غیر از فکر و عقیده من، آیا آنان بر من حقی دارند؟ حضرت فرمود: آری، حق قرابت و خویشاوندی را چیزی قطع نمی کند. اگر با تو هم فکر و هم عقیده باشند، دو حق بر گردن تو دارند: یکی حق خویشاوندی؛ دوم حق اسلام و مسلمانی. همچنین نقل است: فردی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: خویشاوندی دارم که با آنها پیوند می کنم و رابطه دارم، اما آنان آزارم می دهند، [از این رو] تصمیم گرفته ام آنان را ترک کنم. حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: آن گاه، خدا هم تو را ترک می کند!... گفت: پس چه کنم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به کسی که محرومت کرده، عطا کن؛ با کسی که از تو بریده، رابطه برقرار کن کسی که بر تو ستم روا داشته، از او درگذرد. هر گاه چنین کردی، خداوند پشتیبان تو خواهد بود.
از حضرت علی علیه السلام نیز روایت می کنند: «با خویشاوندان پیوند و رفت وآمد داشته باشید، هر چند آنان با شما قطع رابطه کرده باشند».
صله رحم، حتی با آنان که در ایمان، اخلاق و غیره مخالف انسان هستند نیز برای انسان سودمند است.
بسیاری از آموزه های دینی، افزون بر نفع اخروی، منفعت دنیوی نیز برای ما به همراه دارد و به زندگی مادی ما هم سر و سامان می بخشد که صله رحم، یکی از آنهاست. در روایتی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله درباره افزایش عمر، یکی از آثار دنیوی صله رحم، چنین آمده است:
نمی دانم چیزی را که عمر را زیاد کند، مگر صله رحم. حتی این گونه هم می شود که از عمر کسی سه سال باقی مانده باشد و صله رحم به جا آورد، خداوند عمر او را سی سال زیاد کند و سی و سه سال عمر بگرداند و می شود که از عمر کسی سی و سه سال باقی مانده باشد و قطع صله رحم کند، خداوند سی سال عمر او را کم کند و سه سال بگرداند.
روزی امام صادق علیه السلام به شخصی به نام میّسر فرمود: ای میّسر عمر تو زیاد شده است، چه عملی انجام می دهی؟ عرض کرد: من در بازار برای کسی کار می کردم و پنج درهم مزد می گرفتم و به خاله ام می دادم. آن گاه امام فرمود: به خدا سوگند، دو بار مرگت نزدیک شد، ولی به خاطر این صله رحم و دل جویی از خاله ات، به تأخیر افتاد.
پیام متن:
مدد جستن از صله رحم، برای افزایش عمر.
از جمله سودهای دنیوی صله رحم، رونق در ثروت و روزی است. چنان که امام سجاد علیه السلام در حدیثی، از رسول گرامی صلی الله علیه و آله نقل می کند: «هر کس خوش دارد خدا عمر او را دراز کند و روزی اش را توسعه دهد، باید صله رحم کند».
بعضی افراد صله رحم را ترک می کنند تا فرصت بیشتری برای کارکردن داشته باشند و از این راه، درآمد خود را حفظ و بیشتر کنند. این افراد اگر در مفهوم روایت های امامان بیشتر دقت کنند، پی می برند به اینکه نه تنها با قطع رحم روزی خود را گسترش نمی دهند، بلکه خود را از توفیقی بزرگ در این زمینه محروم می سازند. آنهایی که در فقر و پریشانی به سر می برند، برای رهایی خویش از وضع موجود، به صله رحم روی می آورند، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «صله رحم، عمر را زیاد می کند و فقر و پریشانی را از بین می برد.» پس، صله رحم کنید تا فقر از میان برود و روزی ها افزون تر شود.
فقر و پریشانی، با صله رحم از بین می رود.
وقتی یکی از افراد فامیل، در بحران و مشکلات زندگی اش غوطه می خورد، اگر یکی از خویشاوندانش که اهل نیکوکاری است، با آنها صله ارحام کند و نگرانی آنها را نگرانی خود بداند، در این صورت خانواده ای که در رنج و سختی به سر می برد، او را فرشته ای آسمانی می پندارد که برای حل مشکل و رهایی اش فرود آمده است، گرچه از او، تنها هم دردی و همدلی ببیند. از امام علی علیه السلام نقل است: «صلةُ الرحم تُوجبُ المَحَبَّةَ؛ پیوند با خویشاوندان، محبت می آورد».
بی شک، صله رحم به معنای حفظ حرمت و موقعیت و توجه به طرف مقابل است و هر قلبی که ازدیگران، توجه و دلجویی بیند به آن ها علاقه مند می شود؟
امام علی علیه السلام می فرماید: «صله رحم... انسان را در میان خانواده و بستگانش محبوب می سازد.» این محبوبیت نشانه های بسیاری دارد، از جمله اینکه: وقتی مشکلات و گرفتاری ها به انسان هجوم می آورند، خویشان اردتمند خود را بازوان مقاومی می بیند که حاضر نیستند کوچک ترین گزندی به او وارد شود و هرگاه دشمنان آدمی، سد دفاعی بستگان فرد را در مقابل خویش ببینند، خود را خوار و ذلیل می پندارند و ناامید می شوند. امام علی علیه السلام در سخنی زیبا فرموده است: «صله رحم، محبوبیت به بار می آورد و موجب خواری و ذلت دشمن می گردد.» روشن است که قطع این رابطه، سردی و کدورت و جدایی دل ها را در پی دارد. پس، چه خوب است که محبت و دوستی را به سردی و کدورت نسپاریم و با صله رحم محبت را برای همدیگر به ارمغان بیاوریم.
صله رحم، موجب ایجاد و افزایش محبت آدمی در قلب دیگران می شود.
بی گمان، هیچ انسانی بی نیاز از آگاهی و تجربه بیشتر نیست، بلکه همواره باید بکوشد تا به دانش و تجربه های خود بیفزاید تا حرکت در مسیر پیشرفت های مادی و معنوی، برای او آسان تر باشد. از جمله کارهایی که نقش بسزایی در افزایش دانسته های آدمی دارد، صله رحم است. زیرا دیدار بستگان، فرصت خوبی برای گفت وگو و تبادل افکار است و هر دو طرف می توانند از اندوخته های همدیگر بهره مناسبی ببرند. بدیهی است که هر یک از آنان با توجه به شرایط سنی، شغلی، فرهنگی و تحصیلی خویش، اطلاعات مخصوصی دارند که شاید دیگری چیزی درباره آن نمی داند و بدین گونه، صله رحم تأثیر شگرفی بر ارتقای علمی و فکری و تجربی افراد خواهد گذاشت. افزون بر همه اینها، مطلع شدن از مشکلات یکدیگر به منظور رفع آنها، فایده دیگر صله رحم است. بنابراین، همه این برکت های صله رحم، در صورتی نصیب انسان ها می شود که همه فرصت های آزاد خود را به سرگرمی های رسانه ای و مشغول کردن فکر و ذهن خود با آنها نگذارند و زمانی را هم برای دیدار با آشنایان و خویشان در نظر بگیرد.
صله رحم، فرصتی برای ارتقای اندیشه ها و تجربه ها.
از آثار بسیار ارزشمند صله رحم، دفع بلا و پاکیزگی اعمال است. امام باقر علیه السلام می فرماید: «صله رحم، اعمال را پاکیزه و بلا را دفع می کند». و این تأثیر، شاید به دلیل ایجاد محبت میان آنها و از بین رفتن زمینه کدورت و ناراحتی است. چرا که همین کدورت ها و ناراحتی هاست که موجب بروز کینه، غیبت، تهمت و غیره می شود، در حالی که با صله رحم، محبت و دوستی جای گزین کدورت ها می شود و انسان از این گناهان پاکیزه می ماند. برخی از مصیبت ها که بر عموم مردم وارد می شود، به خاطر مکافات گناهان و اعمال آنهاست، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید:
هیچ رگی در بدن انسان نمی پیچد و سنگی به پای انسان اصابت نمی کند و هیچ گاه پایش نمی لغزد و خراشی به بدنش نمی افتد، مگر به خاطر گناهی که انجام داده است. همچنین با کم شدن زمینه گناه، گناه هم کمتر می شود و بلاها نیز کاهش می یابد که در این باره، صله رحم نقش مؤثری ایفا می کند.
تأثیر صله رحم بر دفع بلایا و پاکیزگی اعمال.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در سخنی فرموده است: «صله رحم، شهرها را آباد می کند و عمرهای مردم را افزایش می دهد، اگرچه اهل آن بلاد از اخیار و خوبان نباشند».
صله رحم، نه تنها برای مؤمنان، بلکه حتی برای افراد ناصالح نیز سودمند است. شهری که مردمان آن با انجام صله، محبت و دوستی را برای همدیگر به ارمغان می آورند و تا جایی که برایشان امکان دارد، مشکلات خویشان را حل می کنند و به سخاوتمندی و خوش خلقی روی می آورند، شهری آباد و بانشاط خواهد شد. همان گونه که امام جعفر علیه السلام می فرماید: «صله رحم و نیکی با همسایگان، خانه ها را آباد می کند.» در واقع، این حدیث تأکید کننده همین مطلب است، چرا که صله و نیکی به همسایگان، موجب آبادی خانه ها و پس آبادی شهرها می شود. افزون بر اینکه، آبادانی خانه ها خود، مسئله بسیار حیاتی و مهمی است که روح و روان افراد را شاداب و پرانگیزه خواهد ساخت.
برای آبادانی شهرها، از صله رحم نیز می توان بهره جست.
از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره نقل است: «نیکی به والدین و صله رحم، حساب را در قیامت آسان می کند.» پیامبر گرامی پس از این سخن، آیه ای از قرآن شریف را با این مضمون تلاوت فرمود:
وَ الَّذینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ.
افراد بصیر در دین، آنانند که وصل می کنند آن را که خداوند به وصلش امر فرمود و از خداوندشان می هراسند و از سختی حساب قیامت بیم دارند.
برای آسانی حساب خود در روز قیامت، از صله رحم مدد بگیریم.
امام باقر علیه السلام می فرماید: «روز قیامت، رَحِم به عرش آویخته می شود و می گوید: خدایا هر که با من پیوست، با او بپیوند و هر که از من برید، از او ببر».
در این روایت، تشبیه امری معقول به محسوس است و با رساترین وجه، حق رحم را اثبات می کند و آویختن به عرش، کنایه از این است که رحم حق خود را در پیشگاه خداوند مطالبه می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در کلامی دل نشین فرموده است:
«خدا فرمود که: من خداوند رحمان هستم و این رَحِم است. اسم آن را از اسم خود مشتق کرده ام؛ هر که صله آن را به جای آورد، من صله او را به جا آورم و هر که آن را قطع کند، من هم او را قطع می کنم».
آن که با ارحام صله کرده است، در واقع با خداوند صله کرده است.
مقدمه :
الف) تا 22 خرداد 88
1) گفتمانسازی
2) مشارکت 40 میلیونی :
3) دادن هشدار وایجاد حساسیت نسبت به تردید افکنی درباره سلامت انتخابات :
4) مدیریت فضای ملتهب بعد از مناظرهها و نامه آقای هاشمی رفسنجانی:
ب) از 22 خرداد تا 22 بهمن 88
1) تحلیل حوادث بعد از انتخابات به عنوان فتنه عمیق:
1-1) آفت سنجیدن حق با اشخاص:
2-1) آفت عدم تفکیک طرف پیروز انتخابات از اصل انقلاب و نظام
3-1) آقت جابجا شدن متن و حاشیه و مسایل اصلی نسبت به مسایل فرعی
4-1) آفت غفلت از دشمن و عدم مرزبندی با آن
2) طرح بصیرت به صورت یک گفتمان و انتخاب راهبرد روشنگری و شفافسازی در برابر فتنه :
1-2) بعد از انتخابات تا خطبه های نماز جمعه 29 خرداد 88
2-2) از مقطع 29 خرداد تا حادثه عاشورا
3-2) از حادثه عاشورا تا 9 دی و 22 بهمن
3) تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون:
4) بوجود آوردن فضای فعال در جریان انقلاب با تحلیل جنگ نرم از فضای بعد از انتخابات و افشای محورهای اصلی آن :
5) ناکام گذاشتن استراتژی فشار از پایین و چانه زنی در بالا:
ج) نتایج مدیریت مقام معظم رهبری در حوادث بعد از انتخابات
1) اقتدار مردمی و معنوی انقلاب و رهبری:
2) انزوای سیاسی و مردمی جریان فتنه
3) انسجام بیشتر بین مردم از یک سو و بین مردم و نظام از سوی دیگر:
4) شکست سنگین ضد انقلاب استکباری و دنبالههای داخلی آنها و بالا رفتن ضریب امنیتی کشور:
5) افزایش جایگاه و موقعیت منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی :